جمعه، مرداد ۲۸

father's day

پدروقتی که ..........ساله بودم!!

چهار ساله : بابا هر کاری می تونه انجام بده!
پنج ساله : بابام خیلی چیزا می دونه!
شش ساله : بابام از بابای تو با هوش تره!
هشت ساله : بابام هر چیزی رو دقیقا نمی دونه!
ده ساله : در گذشته زمانی که بابام بزرگ می شد،چیزها مطمئنا متفاوت بود!
دوازده ساله : خوب طبیعیه پدر در اون مورد چیزی نمی دونه اون برای به یاد آوردن کودکی ش خیلی پیره!
چهارده ساله : به پدر توجه نکن!اون خیلی قدیمی فکر می کنه!
بیست ساله : آه،خدای من!او از جریان روز خیلی پرت است!
بیست و پنج ساله : پدر کمی درباره آن اطلاع دارد.باید اینطور باشد چون او تجربه زیادی دارد!
سی ساله : شاید باید از پدر نظرش را بپرسیم.از اینها گذشته او تجارب زیادی دارد!
سی و پنج ساله : بدون مشورت با پدر کوچکترین کاری نمی کنم!
چهل ساله : متعجبم که پدر چگونه آن مطلب را حل کرد.او خیلی عاقل و دانا بود و دنیایی تجربه داشت!
پنجاه ساله : اگر پدر اینجا بود همه چیز را در اختیار او می گذاشتم و در این باره با او مشورت می کردم.حیف که نفهمیدم او چقدر فهمیده بود.می توانستم خیلی چیزها از او یاد بگیرم.افسوس که دیگر دیر است!!

آن لاندرز


هیچ نظری موجود نیست: