شرکت و بخش آشفته ی مان را به خدا سپردم و امده ام مسافرت !
خوش شانسی هایم انقدر درخشان است که اقای مخنث هم سفرم شده ! در یک پرواز ! چند صندلی جلوتر !
با کوری تمااااام خودم را به ندیدن می زنم .واقعا دلم نمی خواهد دوباره نگران باشم ...
...
اومدم کنسرت حمید عسگری و اگه وقت کنم شیرینو از تو اسمون بیارم رو زمین و یه کم آرومش کنم ، اییییی یه چیزایی هم از کنسرت می فهمم ...چه شکلی بود حمید عسگری؟
نتیجه اینکه هیچ آدم پرشوری نباید با من کنسرت بیاد . که من دقیقا از همون آدمای یخی هستم که صاف میشینم و به اندازه تمام ثانیه هایی که صدای طرفو شنیدم و ندیدمش ، زل میزنم به صورتش ! نهایتا جو گیر بشم یه دستی هم شاید بزنم . شاید ...!
خوش شانسی هایم انقدر درخشان است که اقای مخنث هم سفرم شده ! در یک پرواز ! چند صندلی جلوتر !
با کوری تمااااام خودم را به ندیدن می زنم .واقعا دلم نمی خواهد دوباره نگران باشم ...
...
اومدم کنسرت حمید عسگری و اگه وقت کنم شیرینو از تو اسمون بیارم رو زمین و یه کم آرومش کنم ، اییییی یه چیزایی هم از کنسرت می فهمم ...چه شکلی بود حمید عسگری؟
نتیجه اینکه هیچ آدم پرشوری نباید با من کنسرت بیاد . که من دقیقا از همون آدمای یخی هستم که صاف میشینم و به اندازه تمام ثانیه هایی که صدای طرفو شنیدم و ندیدمش ، زل میزنم به صورتش ! نهایتا جو گیر بشم یه دستی هم شاید بزنم . شاید ...!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر