دختر تتوئه آمده بود بخش ما و با نازی 2 ساعتی را غیبت کردند و خندیدند که بعد رفتنش نازی شروع کند از دختر تتوئه بگوید که لابد الان نوبت ما باشد که بخندیم !
نازی به دیوار می گوید که من بشنوم که دختر تتوئه امده بوده اینجا که سوتی مرا بگیرد و قبلش هم تمام دفتر مرکزی را پر کرده که سوتی مرا گرفته و حالا نازی میگوید که گندش در امده که اشتباه خودش بوده و اصلا بلد نبوده حساب کند !
هیچ فرمولی نیست که با آن بشود حساب کرد که من کجای این قضیه بودم و باید باشم ؟؟
...
..
.
آقای سیبیل کلفت مدام حرف می زند و حرف می زند و حرف می زند ، که من تا پای روانی شدن می روم !
نازی به دیوار می گوید که من بشنوم که دختر تتوئه امده بوده اینجا که سوتی مرا بگیرد و قبلش هم تمام دفتر مرکزی را پر کرده که سوتی مرا گرفته و حالا نازی میگوید که گندش در امده که اشتباه خودش بوده و اصلا بلد نبوده حساب کند !
هیچ فرمولی نیست که با آن بشود حساب کرد که من کجای این قضیه بودم و باید باشم ؟؟
...
..
.
آقای سیبیل کلفت مدام حرف می زند و حرف می زند و حرف می زند ، که من تا پای روانی شدن می روم !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر