چهارشنبه، مرداد ۲۰

تولدم ...

به حسن نزول  تلفن ها و sms ها وبرکاتشون امروز هر 5 دقیقه یه بار از بخش میرم بیرون محض شنیدن و جواب دادن به تبریکات  ! استثناعا این یک دفعه رو جماعت هفت سر و هفت خط  حق دارن چپ چپ نگاهم کنن ...
...
مامانم 12:30 ظهر زنگ زده میگه به دنیا اومدی مامانی مبارک باشه تولدت !
...
با یه دونه مائده و ندای پیرمرد پسند اولش میریم کافه ی آقایون خواننده  و بعدش باغچه ی بابای ندا ی پیرمردپسند و شامی و قلیونی و ...
...
..
.
پ . ن 1 : اولین باری بود که روز تولدم روزه بودم !
پ . ن 2 : چرا ندای پیرمرد پسند وقتی فهمید روزه بودم اون جوری نگام کرد ؟ اون چی بود تو چشاش ؟
پ . ن 3 : روز خوبی بود ... مرسییییییییییییییی ...





هیچ نظری موجود نیست: