از همان لحظه ایی که بی صاحاب شدیم و با مدیر بخشمان دوستانه ! قطع همکاری کردند ، ریزو و درشت و کور و کچل دفتر روبه رویی به هر بهانه ایی ریخته می شوند اینجا محض هر کاری غیر از فضولی !
مانده آقای خوب که فضولی ش ته کشیده و لابد کمی بی خیال است که به خیال مبارکش هم نمیاید که مدیر مدیر خدابیامرز ما بوده و اگر زحمتی نباشد بد نیست سری به این دفتر بزند وببیند اصلا ما زنده ایم ، مرده ایم ، کار میکنیم یا می رقصیم ، یا اصلا نکند خورده باشیم همدیگر را ، محض اینهمه دوستی و صداقت که از درو دیوار اینجا بالا میرود !
عجب بدبختی ایست این بی صاحابی ...
مانده آقای خوب که فضولی ش ته کشیده و لابد کمی بی خیال است که به خیال مبارکش هم نمیاید که مدیر مدیر خدابیامرز ما بوده و اگر زحمتی نباشد بد نیست سری به این دفتر بزند وببیند اصلا ما زنده ایم ، مرده ایم ، کار میکنیم یا می رقصیم ، یا اصلا نکند خورده باشیم همدیگر را ، محض اینهمه دوستی و صداقت که از درو دیوار اینجا بالا میرود !
عجب بدبختی ایست این بی صاحابی ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر