شنبه، مرداد ۹

گفتگو با آقای شیر پیر از آن کارهای سخت روزگار است که اتاقهای کناری اش یک دانه آقای لارج دارد و یک  دانه آقای خوب ( که خیلی برای من مهم است که می شنود یا نه و اگر می شنود چه فکری می کند . خوب است یا بد و اصلا اینکه فکری به سرش میزند احیانا یا نه ؟؟) اتاق رو به رویش حاوی یک عدد موسیو بی ادب است و سالن هم که تماما از یک منشی فضول که عمه نازی باشد سرشار است !!!همه در ها هم همیشه باز است ...!
آقای شیر پیر مدام میگوید که تو امین منی و باید روابطت با من قوی تر باشه . باید دلسوز منو شرکت باشی و بدونم که با منی . شماره تلفنش را می دهد که پس فردا زنگ بزنم ، کارم دارد ...
چشمم بالاخره به جمال آقای خوب روشن می شود به یمن دیدار با آقای شیر پیر !






هیچ نظری موجود نیست: